نقش یهودیان در معماری دیروز و امروز تهران
متاسفانه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، هیچگاه طرحی بومی و کارشناسی، جایگزین طرح جامع اول نشد، بلکه نسخه های شماره 2 و 3 و سپس طرح تفصیلی شهر تهران طرح شد. این روند مصداقی روشن از این مثل قدیمی بود که
متاسفانه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، هیچگاه طرحی بومی و کارشناسی، جایگزین طرح جامع اول نشد، بلکه نسخه های شماره 2 و 3 و سپس طرح تفصیلی شهر تهران طرح شد. این روند مصداقی روشن از این مثل قدیمی بود که “خشت اول گر نهد معمار کج، تا ثریا می رود دیوار کج”.
تهران یک معماری وحشیِ مضطربِ بی نظمی دارد که از ۴۰ – ۵۰ سال پیش تا حالا ادامه دارد… (رهبر معظم انقلاب در دیدار برگزیدگان جشنواره فیلم مردمی عمار تهران)
احتمالا مردم “تهران قدیم” فکرش را هم نمی کردند که این روستای تازه روبه رشد به این سرعت چنین اقبال بلندی بیابد و پایتخت ایران شود. گرچه این آبادی نخستین بار چشم کریم خان زند را برای دارالحکومه شدن گرفت، اما این آقا محمدخان است که نظر سوی آن می کند او برای شهر کوچک تهران که از عهد شاه طهماسب اول صفوی به بعد اندک اندک بالیده و اعتبار و جایگاهی کسب کرده بود، خوابها دیده بود برای همین حدود ۲۲۶ سال پیش در این شهر تاجگذاری می کند و در رقابت با عثمانیان، تهران را دارالخلافه می نامد و تهران در سال ۱۲۰۰ ه.ق به عنوان پایتخت قاجاریه برگزیده شد.
وقتی “پیترودلاواله” (جهانگرد ایتالیایی) این شهر جدید را دید، آن را پوشیده از چنارهای کهن سال یافت و “چنارستان” لقب داد. با روی کارآمدن رضاخان در ایران، بساط برج و بارو و دروازه های تهران برچیده می شود، تا دیگر هیچ محدوده و حصاری برای توسعه این شهر وجود نداشته باشد و بدین ترتیب شهر تهران با سرعتی غیر قابل کنترل، شروع به رشد می کند و آبادی های مجاور را در کام خود می کشد. محمدرضا پهلوی نیز در همان مسیر نادرست پدرش گام می نهد و به گسترش افسار گسیخته تهران ادامه می دهد. یکی از اشتباهات بزرگ وی، تهیه طرح جامع تهران بود.
مطالعات اولین طرح جامع تهران در سال ۱۳۴۵ ه.ش آغاز و در سال ۱۳۴۹به تصویب رسید. در این برهه، شهر تهران حدود ۱۸۰ کیلومتر مربع وسعت و ۷/۲ میلیون نفر جمعیت داشت. این طرح، گسترش شهر تهران را به دلیل وجود ارتفاعات در شمال و شرق و نامناسب بودن اراضی جنوبی، در منطقه غرب تعیین کرد و سطح شهر را به ده منطقه با مراکز مجهز تقسیم و شبکه ای از آزادراه ها و بزرگراه ها را نیز پیشنهاد کرد. بدین ترتیب بر اساس طرح جامع، تراکم جمعیت در تهران از حدود ۱۵۰ نفر در هر هکتار به حدود ۹۰ نفر در هکتار کاهش می یافت و به ازای هر نفر نیز حدود ۵۵ متر مربع انواع خدمات ارائه می شد. این طرح در حدود هشت سال، یعنی از سال ۱۳۴۹ تا سال ۱۳۵۷ مبنای هدایت توسعه تهران بود و بر اساس آن، طرح تفصیلی بخش هایی از شهر نیز توسط شهرداری تهران تهیه شد.
ویکتور گروئن، معمار آمریکایی اتریشی- یهودی تبار
امروز که حدود چهل سال از زمان تصویب اولین طرح جامع تهران می گذرد، با توجه به تحولات شهر و منطقه تهران، اشاره به چند نکته، ضروری است: نگاه طرح جامع اول، به پیشرفت اقتصادی کشور در آینده، بسیار خوشبینانه بود. با توجه به تجربه طولانی برنامه ریزی شهری در کشورهای درحال توسعه (و حتی پیشرفته) طی نیمه دوم قرن بیستم، می توان گفت که این نگاه، واقع بینانه نبوده است.
طرح جامع اول تهران هیچ تصوری از شکل گیری پدیده «منطقه کلانشهری» (یا به اصطلاح امروز مجموعه شهری)، و به وجود آمدن کرج چند میلیونی (که در آن زمان فقط ۴۰ هزار نفر جمعیت داشت) و شهرهای چند صد هزار نفری (مثل اسلامشهر و قرچک و قدس و …) و کانون های متعدد و پرجمعیت دیگر در پیرامون تهران نداشت.
ویکتور گروئن شناخت دقیقی از روحیات محمدرضا پهلوی و آرزوهای جاه طلبانه وی داشت و به خوبی می دانست که شاه، هیچ شناختی از اصول شهرسازی و مدیریت شهری ندارد.
در زمان تهیه طرح جامع تهران هنوز وزارت مسکن و شهرسازی تأسیس نشده بود و طرح جامع تهران با مدیریت و زیرنظر سازمان برنامه و بودجه (توسط مؤسسه مهندسان مشاور فرمانفرمائیان و ویکتورگروئن آمریکایی) تهیه شد. این سابقه دو سنت نامیمون از خود به جای گذاشت که هنوز بعد از چهل سال باقی مانده و مانع از شکل گیری ساز وکار صحیح مدیریت و برنامه ریزی شهری در کشور شده است :
اول اینکه پنداشته میشود که طرحهای جامع شهری «اسناد میان بخشی» هستند و وظیفه تأمین نیازها و هماهنگی بین بخش های اجرایی (از جمله وزارت آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، نیرو، راه، سازمان تربیت بدنی و…) را نیز به عهده دارند. ماندگاری غریب این پندار (به رغم رواج دیدگاه های مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک ) همچنان باعث انجام مطالعات حجیم، بیهوده و طولانی شدن زمان تهیه برنامه ها و طرح های شهری می شود. عدم تحقق احکام متنوع و نامرتبط باعث بی اعتقادی عمومی به نقش و اهمیت برنامه و طرح شهری شده و از همه مهم تر اینکه مسائل اصلی و مهم شهرها (که در حوزه توان و دخالت برنامه و طرح شهری جای دارند)، همواره در میان انبوه عظیمی از گزارشات، نقشه ها و اسناد و احکام نامرتبط مغفول می ماند.
غلامرضا نیک پی (شهردار تهران در سال های ۱۳۵۶-۱۳۴۸)
“عبدالعزیز فرمانفرمائیان”(یکی از معماران معتمد رژیم پهلوی) و همکار ویکتور گروئن در تدوین اولین طرح جامع تهران
معماران فعال در دوران رژیم پهلوی-فرمانفرمائیان،نفر دوم از چپ
تصویر هوایی از پروژه نواب
پروژه نواب
غلامحسین کرباسچی-شهردار تهران در سال های ۱۳۷۷-۱۳۶۸
این طرح نسنجیده و منفعت طلبانه که زائیده طرح جامع اول بود، با وجود تبلیغات گسترده، هیچ گاه به اتمام نرسید و نیمه کاره رها شد. ولیکن آسیب های بسیاری را بر منطقه وارد کرد. از آن جمله می توان به:
***عدم احداث مدرسه، مسجد، فضای سبز و … (مقامات شهری تمامی فضاهای فرهنگی، آموزشی و همچنین فضاهای سبز را به دلیل غیر اقتصادی بودن از طرح حذف کردند)
***آلودگی هوا و صوت به علت مجاورت با بزرگراه
***عدم اسکان مجدد ساکنان قدیمی در مسکن های جدید و مهاجرت آن ها به مناطق پایین تر و حاشیه ای شهر به دلیل فقر و درآمد کم آن ها
***قطع ارتباط بین شرق و غرب نواب
***تعداد زیاد واحدهای مسکونی در هر بلوک
اشاره کرد.
تراکم فروشی و واحد نظارت
متاسفانه هیچ کدام از افرادی که بعد از کرباسچی مسئولیت شهر تهران را برعهده گرفتند، نتوانستند راه حلی جامع و آینده نگر برای اداره پایتخت ایران تهیه و اجرا کنند. اجرای افراط گونة تونل سازی و تقاطع های غیر همسطح و دیگر طرح های اینچنینی، موید این امر است که، ما همچنان میراث نامبارک ویکتور گروئن و غلامحسین کرباسچی را بر دوش می کشیم.
اگر طرح های راهبردی شهر های بزرگ دنیا را بررسی کنیم، می بینیم که هر یک از آنها برای جذب جمعیت بیشتر، با هم رقابت می کنند؛ این در حالی است که در ایران از افزایش جمعیت جلوگیری می شود. براى مثال، پاریس دوبرابر تهران اتومبیل شخصی دارد، در حالی که مساحت آسفالت آن نصف تهران است این شهر شبکه حمل و نقل عمومی گسترده و پیشرفته ای دارد. متروی پاریس بیش از ۶۰ تقاطع ومتروی لندن بیش از ۸۰ تقاطع دارد، بنابراین افراد به طور مدوام ضرورتى نمى بینند که از خودروى شخصی خود استفاده کنند. این مثال، تنها یک نمونه از مدیریت آینده نگر، با توجه به پتانسیل های موجود می باشد. به نظر شما کدام علمى تر است؛ بگوییم جمعیت را محدود کنیم، یا بگوییم ظرفیت حمل و نقل عمومى شهر را بالا ببریم .به نظر می رسد، دومی، مشکل تر اما علمی تر است.
اگر کمی خود را باور کنیم و به این آرمان که “ما می توانیم” اعتقاد عملی داشته باشیم.به هر آنچه در نظر داریم، خواهیم رسید.
منبع:مشرق
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}